مناظره

دفاع از حقانیت اسلام ناب محمدی

دفاع از حقانیت اسلام ناب محمدی

احتجاجی در بیان گسترش اصول عقاید حقه شیعه بر سایر ادیان و فرق نوظهور

پیوندها


جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ب.ظ
  • ۲۳۴ نمایش
  • وى دختر حلیمه سعدیه ، از دوستان و موالیان امیر المؤ منین علیه السلام است و در برابر پیشواى ستمگر، با زبان جهاد کرد. مناظره اى دارد با حجاج بن یوسف ثقفى ، که با تکیه بر آیات قرآنى ، حریم ولایت را پاس مى دارد.

    شرح ماجرا:

    وقتى بر حجاج وارد شد، حجاج پرسید: تو حره دختر حلیمه هستى ؟

    حره گفت : فراست از غیر مؤ من !

    حجاج گفت : خدا تو را اینجا آورد، مى گویند تو على را از ابوبکر، عمر و عثمان برتر مى دانى . گفت ، دروغ گفته اند، آنان که گفته اند من على علیه السلام را تنها از اینها برتر مى دانم . حجاج گفت : دیگر از چه کسانى او را برتر مى دانى ؟

    گفت : از آدم ، نوح ، لوط، ابراهیم ، داوود، سلیمان و عیسى بن مریم علیهم السلام .

    حجاج گفت : واى بر تو! او را از صحابه و هفت پیامبر بزرگ برتر مى دانى ؟ اگر دلیل اقامه نکنى ، سرت را از تنت جدا مى کنم .

    گفت : خداوند در قرآن او را بر این پیامبران مقدم داشته ، من از خود نگفتم . خدا درباره آدم علیه السلام فرمود:

    و عصى آدم ربه فغوى [1]

    آدم عصیان پروردگار کرد، پس گمراه شد.

    و در حق على فرمود:

    و کان سعیکم مشکورا[2]

    سعى على ، فاطمه ، حسن ، حسین ، و فضه مشکور و مقبول است . [3]

    حجاج گفت : آفرین ! به چه دلیل او را بر نوح و لوط ترجیح مى دهى ؟

    گفت : خدا درباره آن دو پیغمبر فرموده است :

    ضرب الله مثلا للذین کفروا امراه نوح و امراه لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قبل ادخلا النار مع الداخلین .

    تحریم / 10.

    خدا براى کافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد که تحت فرمان دو بنده صالح ما بودند و به آنها خیانت کردند و آن دو شخص نتوانستند آن زنان را از قهر خدا برهانند و حکم شد آن دو زن را با دوزخیان به آتش درافکنید.

    اما همسر على علیه السلام فاطمه است که خدا با خشنودى او خشنود مى گردد و از خشم او به خشم مى آید.

    حجاج گفت : آفرین ! به چه دلیل او را از ابراهیم برتر مى بینى ؟

    گفت : خدا فرموده است :

    و اذ قال ابراهیم رب ارنى کیف تحى الموتى قال او لم نومن ، قال : بلى و لکن لیطمئن قلبى .

    و چون ابراهیم گفت : پروردگارا، به من نشان ده که چگونه مردگان را زنده مى کنى ؟ خداوند فرمود آیا ایمان ندارى ؟ گفت : چرا، لیکن مى خواهم مطمئن شوم .

    اما مولایم امیر المؤ منین فرمود:

    لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا.

    اگر پرده ها کنار رود، بر یقین من افزوده نخواهد شد.

    و این سخن را نه کسى قبل از او گفت و نه بعد از او.

    حجاج گفت ، آفرین ! چرا او را بر موسى مقدم مى دارى ؟

    گفت : خداوند فرموده :

    فخرج منها خائقا یترقب .

    موسى از شهر مصر با حال ترس و نگرانى از دشمن به جانب شهر مدین روآورد.

    اما فرزند ابوطالب ، لیله المبیت بر بستر پیامبر صلى الله علیه و آله خوابید و هراس در او راه نیافت و خدا در حقش این آیه را نازل کرد:

    و من الناس من یشرى نفسه ائتغاء مرضات الله .

    برخى از مردم ، در راه خشنودى خدا، از جان خود در مى گذرند.

    حجاج گفت : آفرین بر تو اى حره !، چرا او را بر داوود و سلیمان ترجیح مى دهى ؟

    گفت : خداوند او را برتر دانسته است . در کتابش فرموده :

    انا جعلناک خلیفه فى الارض فاءحکم بین الناس بالحق و لا نتبع الهوى فلیضلک عن سبیل الله .

    اى داوود ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم ، پس میان مردم به حق قضاوت کن ، و از هوا پیروى مکن تا تو را از راه خدا گمراه نکند.

    حجاج سؤ ال کرد: این آیه اشاره به کدام قضاوت داوود است ؟

    گفت : مردى باغ انگورى داشت و دیگرى گوسفند داشت . گوسفندان به باغ انگور رفته و آنجا چریدند. این دو مرد نزد داوود براى شکایت آمدند، داوود چنین قضاوت کرد که گوسفند را بفروشند و پول آن را در بهبودسازى باغ انگور صرف کنند تا به شکل اول بازگردد، فرزند داوود گفت : پدر، از شیر گوسفندان به صاحب باغ دهند، تا باغ را آباد کند، خداوند فرموده است : قفهنمناها سلیمان . (ما آن را به سلیمان فهماندیم ).

    اما امیرالمؤ منین فرموده است : از من بپرسید از مطالب فوق عرش ، از من سؤ ال کنید درباره زیر عرش ، سؤ ال کنید از من قبل از آنکه مرا از دست بدهید.

    و نیز روز فتح خیبر، به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله آمد، رسول خدا به حاضرین فرمود: برترین شما، داناترین شما و بهترین قضاوت کننده على است .

    حجاج گفت ، آفرین ! چرا او را از سلیمان برتر مى دانى ؟

    گفت : سلیمان از خدا خواست :

    رب هب لى ملکا لاینبغى لاحد من بعدى .

    پرودگارا به من مملکتى ده که بعد از من سزاوار کسى نباشد.

    اما على علیه السلام فرمود: اى دنیا، من تو را سه بار طلاق داده ام ، و نیازى به تو ندارم . آنگاه این آیه در موردش نازل شد:

    تلک الدار الاخره نجغلها للذین لایریدون علوا فى الارض و لافسادا . این خانه آخرت را، براى کسانى که اراده علوم سرکشى در زمین را ندارند اختصاص داده ایم .

    حجاج او را تحسین کرد و گفت : چرا او را از عیسى برتر مى دانى ؟

    گفت خدا درباره عیسى گفته است :

    اذ قال یا عیسى بن مریم اءنت قلت للناس اءتخذونى و امى الهین من دون الله ؟ قال : سبحانک ما یکون لى ان اقول ما لیس الى بحق ان کنت قلته فقد علمنه تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسک انک انت علام الغیوب ماقلت لهم الا ما امرتنى به .

    و یاد کن آنگاه که خدا به عیسى بن مریم گفت : آیا تو مردم را گفتى که من و مادرم را دو خداى دیگر سواى خداى عالم اختیار کنید، عیسى گفت : خدایا تو منزهى ، هرگز مرا نرسد که چنین سخنى ناحق گویم . چنانچه من این گفته بودم تو مى دانستى ، که تو از اسرار من آگاهى و من از سر تو آگاه نیستم ، همانا تویى که به همه اسرار غیب جهانیان کاملا آگاهى ، من به آنها هرگز چیزى نگفتم جز آنچه تو مرا بدان امر کردى .

    عیسى قضاوت درباره کسانى که او را از خدا دانستند به قیامت واگذاشت ، اما على علیه السلام کسانى که را درباره او غلو کردند، محاکمه کرد و قتل رسانید.

    اینها فضایل على است و دیگران را با او قیاس نیست .

    حجاج او را تحسین کرد و گفت : خوب پاسخ گفتى وگرنه تو را مجازات مى کردم ، آنگاه او را گرامى داشت و به او هدیه داد.



    [1] . سوره طه ، آیه 121.

    [2] . سوره انسان ، آیه 22.

    [3] . مجمع البیان ، ج 5، ص 404، مؤ لف کتاب ، مرحوم طبرسى گفته است : شیعه و سنى روایت کرده اند که ، آیات 5 تا 22 سوره انسان در شاءن على علیه السلام ، فاطمه علیها السلام ، حسن و حسین علیه السلام


    لطفا با ذکر منبع منتشر کنید! ( منبع : 73 فرقه http://313muslims.blog.ir)
    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۱
    علی نوربخش

    دندانپزشک بهایی تبریزی به آغوش مکتب شیعه بازگشت

    • ۱۳۹۴/۹/۲۴ - ۲۳:۰۰

    پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شهریور سال ۹۴ بود که خبر تشرف یک بهایی زاده به مکتب تشیع در یک خبرگزاری منتشر شد، خبر این بود: یکی از بهائیان تبریز در دیدار با آیت الله مجتهد شبستری، نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز، پس از انجام مصاحبه‌های دینی و توجیه کامل مکتب تشیع ۱۲ امامی، ضمن برائت از فرقه ضاله بهائیت به مکتب تشیع روی آورد.

    ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۲۲:۱۸
    علی نوربخش

    رفع شبهات پیرامون فضایل امیر المؤمنین علیه السلام

     

    بسم الله الرحمن الرحیم
     
    آقای غضبانی:
    با عرض سلام خدمت شما بینندگان گرامی ، درخدمت شما هستیم با سلسله مباحثی که در پاسخ به شبهات وهابیت ارائه میشود و امشب مناسبت عظیمی است که در فضائل امیرالمؤمنین وارد شده است و قضیه ردّ الشمس است و لذا از کارشناسان محترم برنامه حجة الاسلام و المسلمین آقای ابوالقاسمی و حجۀ الاسلام و المسلمین آقای یزدانی دعوت کردیم که از ایشان در این زمینه استفاده کنیم . از نظر شیعه در مسجد فضیخ است ردّ الشمس رخ داده و طبق روایت مشهور آنجاست و ردّ الشمسی است که بعد از پیامبر اکرم در زمان خلافت امیرالمؤمنین بعد از جنگ نهروان برای حضرت اتفاق افتاده است . سه مکان مقدس است که اولی مشهور است که در آنجا ردّ الشمس صورت گرفته است و دومی هم روایات شیعه بود و سومی هم بعد از جنگ نهروان برای حضرت رخ داده . امشب سالروز ردّ الشمس دوم است که در حلّه بابل صورت گرفته است . این بحث باید از زوایای مختلف بررسی شود ، آیا داستان ردّ الشمس مخصوص اولیاء است و آیا اولیاء الهی قبل از اسلام چنین کرامت و معجزه ای داشتند ؟

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۲۰:۵۸
    علی نوربخش

    حوادث ظهور وخروج نور

     حضرت باقرالعلوم علیه السلام به بعضى از دوستان خود فرمود: دست از پا خطا نکنید ومشغول انجام وظایف خود باشید تا زمانى که علائم ونشانه هائى که برایت مطرح مى کنم آشکار شود.(10)
    قبل از ظهور امام زمان علیه السلام بین مردم یک درگیرى وسیعى انجام خواهد شد وجمع بسیارى کشته مى شوند، بعد از آن شخصى به عنوان سُفیانى، لشکرى را متشکّل از هفتاد هزار مرد جنگى ومسلّح، به سوى کوفه بسیج مى کند ودر نتیجه آن خونریزى وغارت اموال ونفوس بسیارى رُخ مى دهد.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۲۰:۵۶
    علی نوربخش

    مناظره مأمون با چهل نفر از علماء

    ناقل ابن عبدربه اندلسى
    مصدر عقدالفرید
    مترجم و محقّق مهدى فقیه ایمانى

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
    ... فَبَشِّـرْ
    عِبَادِ الَّـذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ
    أَحْسَنَهُ أُوْلـئِکَ الَّـذِینَ هَدیــهُمُ اللهُ وَ أُوْلئِک هُمُ أُوْلُوا الاَْلْبـَاب
    سوره زمر: 17
    پس مژده ده
    بندگان مرا ، آنان که سخنان را مى شنوند ،
    و از نیکوترین آن پیروى مى کنند;
    آنها کسانى باشند که خدا هدایتشان فرموده ،
    و آنها خردمندانند.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۲۰:۵۲
    علی نوربخش

    السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

    فراخوان

    همایش ملی علمی پژوهشی مناظرات رضوی

    از سری برنامه های سیزدهمین جشنواره بین المللی امام رضا (ع)

    اردبیل – مرداد 94

     

    به مناسبت میلاد با سعادت عالم آل محمد (ص) حضرت علی بن موسی الرضا (ع) و حضرت فاطمه معصومه (س) و همزمان با دهه کرامت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل ، همایش ملی علمی پژوهشی مناظرات رضوی را برگزار می کند.

    ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۲
    علی نوربخش

     مناظره حضرت رضا‌(ع) با دانشمند مسیحی
    مسیحیت، حضرت عیسی را به عنوان پسر یکی از اقانیم سه گانه [15] معرفی می‌کنند و در مناظره‌ای که امام رضا‌(ع) با یکی از مسیحیان داشتند، حضرت خطاب به ایشان می‌گویند که حضرت عیسی اشکال بزرگی داشت و آن هم این بود که اصلا عبادت نمی‌کرد. آن عالم مسیحی ناراحت می‌شود و می‌گوید: «خیر ایشان شب و روز نماز می‌خواند» و بر صحبت خود نیز خیلی تاکید می‌کند در این وقت حضرت می‌فرمایند این مطلب که ایشان اهل عبادت بوده‌اند دلیل بر این مطلب است که ایشان خدا نیست و بنده خدا بوده‌اند.[16] و این همه تاکید در اناجیل بر عبادت کردن ایشان دلیل بر همین مطلب است و قرآن هم او را به عنوان یک پیامبر معرفی می‌کند [17]

    ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۷
    علی نوربخش

                                 شخص راستگو

    «عمر بن عطاء العدوی» که از فرزندان خلیفه اول همرابن الخطاب بود، از والی اذن خواست تا با بهلول[1] مشغول مباحثه و مذاکره شود، آنگاه از بهلول پرسید: «حقیقت ایمان چیست؟»

    بهلول گفت:

    «قال مولانا الصادق ـ علیهالسّلام ـ: ألایمانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ قَولٌ باللّسانِ وَ عَمَلٌ بالْجوارحِ وَ الأرکانِ»

    یعنی:«ایمان عبارت است از عقیدة قلبی و گفتن با زبان و عمل کردن با اعضاء و جوارح.»عمر گفت: «از اینکه گفتی «قال مولانا الصّادق» معلوم میشود که غیر از جعفر بن محمد دیگر هیچ کس صادق و راستگو نیست، چون تو لقب صادق را اختصاص به او دادی.» بهلول گفت: «این اشکال اول به جدّ تو «عمر بن الخطاب» وارد است که به رفیقش ابوبکر لقب «صدّیق» داد. مگر در زمان او کسی دیگر راستگو نبود؟»

    عمر بن عطاء گفت: «نه، در آن زمان تنها کسی که راستگو بود فقط ابوبکر بود!»

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۸
    علی نوربخش

                               خلفای ثلاث

    شیخ بهائی در یکی از سفرهای خود، با یکی از علمای اهل تسنّن ملاقات نمود، و خود را در مقابل او، در ظاهر شافعی وانمود کرد.

    آن دانشمند اهل‌سنّت که از علمای شافعی بود، وقتی که دانست شیخ بهائی، شافعی است، و از مرکز تشیّع (ایران) آمده، به او گفت: «آیا شیعه برای اثبات مطلوب و ادّعای خود، شاهد و دلیل دارد؟».

    شیخ بهائی گفت: من گاهی در ایران با آنها روبرو شده‌ام، می‌بینم آنها برای ادّعای خود شواهد محکمی دارند.

    ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۷
    علی نوربخش

    علی بن اسماعیل  : چرا  صلیب برگردن آویخته ای ؟

    روحانی مسیحی : چون این صلیب شبیه  به داری است که حضرت عیسی بر آن آویخته شد

    علی بن اسماعیل : آیا حضرت عیسی دوست داشت بر آن صلیب آویخته شود ؟

    روحانی مسیحی : خیر دوست نداشت

    علی بن اسماعیل : آیا حضرت عیسی برای سفر از  جایی به جای دیگر الاغ  سوار  می شد؟

    روحانی مسیحی : بلی

    علی بن اسماعیل : آیا حضرت عیسی دوست داشت آن الاغ زنده و باقی بماند تا وی به  مقصد برسد؟

    روحانی مسیحی : بلی

    علی بن اسماعیل : شما چگونه چیزی  را که حضرت عیسی بدش می آمد بر آن حمل شود(صلیب) را  بر گردن می آویزید اما چیزی را که حضرت عیسی دوست داشت بر آن حمل شود (الاغ) را کنار می نهید؟ درستش این است که  شما الاغ را برگردن بیاویزید چون حضرت عیسی دوست داشت و  صلیب را کنار بگذارید چون بدش می آمد

     

    ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۲
    علی نوربخش