مناظره

دفاع از حقانیت اسلام ناب محمدی

دفاع از حقانیت اسلام ناب محمدی

احتجاجی در بیان گسترش اصول عقاید حقه شیعه بر سایر ادیان و فرق نوظهور

پیوندها

مناظره مأمون با چهل نفر از علماء

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۲ ب.ظ

مناظره مأمون با چهل نفر از علماء

ناقل ابن عبدربه اندلسى
مصدر عقدالفرید
مترجم و محقّق مهدى فقیه ایمانى

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
... فَبَشِّـرْ
عِبَادِ الَّـذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ
أَحْسَنَهُ أُوْلـئِکَ الَّـذِینَ هَدیــهُمُ اللهُ وَ أُوْلئِک هُمُ أُوْلُوا الاَْلْبـَاب
سوره زمر: 17
پس مژده ده
بندگان مرا ، آنان که سخنان را مى شنوند ،
و از نیکوترین آن پیروى مى کنند;
آنها کسانى باشند که خدا هدایتشان فرموده ،
و آنها خردمندانند.

بسمه تعالى
إنَّ اللهَ یؤیِّد هذَا الدّینَ بأقوام لاخـَلاق لَهُم

با اینکه مأمون الرشید یکى از خلفاى دروغین و غاصب اهل بیت(ع) بود; و پس از کشتن برادرش امین و برچیدن سفره خلافتش ، نقشه آوردن امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام با عده اى از سادات ، از مدینه به طوس را طرح و پیاده نمود;
و با پى بردن به محبوبیّت امام در انظار عموم ، به انگیزه آنکه حضرتش را از چشم مردم بیندازد; او را بر سر زبانها انداخت; و آنگاه ــ چنانکه سیوطى نوشته است ــ در سنه 201 برادرش مؤتمن را از مقام ولایتعهدى خود خلع ، و با زور و تهدید ، ولایتعهدى خود را بر آن حضرت تحمیل کرد(1)
پس در عین حالیکه امام رضا علیه السلام ، با آگاهى از مقصود وى ، به شرط عدم دخالت در شؤون خلافت ، عنوان ولایتعهدى را پذیرفت; و حتى با زور و فشار حاضر مى شد مثلا اقدام به اقامه نماز عید کند; امّا نقشه هاى از چشم اندازى مأمون درباره امام ، یکى پس از دیگرى به مراتب بر موقعیّت اجتماعى امام و محبوبیتش در نظر دوست و دشمن و موافق و مخالف مى افزود; تا آنجا که مأمون احساس کرد با وجود امام هشتم ، آنطورى که باید از آرامش خاطر برخوردار نیست; و آنچنانکه دلخواه اوست و انتظار دارد ــ تحت عنوان خلافت پیغمبر ــ زمامدار مطلق و بى چون و چراى سرزمین هاى اسلامى شناخته و تحویل گرفته شود ، نمى شود; و بالاخره از روى بغض و کینه توزى و سعایت و تحریک فضل بن سهل و حسن بن سهل ، نقشه قتل حجت خدا را (که هیچگونه تمایل و فعالیتى در جهت تصدى پست خلافت ظاهرى از او بروز نکرد) طرح ، و در دربار خود ، و به دست غلام خود آن را به اجرا در آورد; و حضرتش را در سن پنجاه و پنج سالگى ، در ماه صفر سال دویست و سه هجرى ، با آب انگور زهرآلود مسموم و شهید کرد.
امّا به موجب فرموده پیامبر اکرم صلَّى الله علیه و آله که با ایراد حدیث: «إنَّ اللهَ یؤیّد هذا الدّینَ بأقوام لاخلاق لَهُم»(2)معصومش) را به وسیله افراد و گروههاى بى بندوبار و شیطان صفت پیشگوئى فرمود; گوشه اى ازین پیشگوئى ، به وسیله عبداله مأمون الرشید جامه عمل پوشید ، و تحقق یافت.
مامون روزى به فکر افتاد به دفاع و حمایت علمى از مقام امامت امام امیر مؤمنان على بن أبى طالب علیه السلام ، و افضلیت همه جانبه آن حضرت در زمینه خلافت بلافصل بعد از پیغمبر اقدام کند و حق تقدم آن امام مظلوم را از متصدّیان قبل از وى ، اثبات و بر ملا سازد.
به همین منظور یحیى بن اکثم بزرگترین عالم دربارى را (که هم سمت ریاست قوه قضائیه دستگاه خلافت را به عهده داشت و هم پست رئیس الوزرائى مأمون الرشید را) احضار ، و هدف خود را مطرح ، و دستور انتخـاب و احضار چهل نفر از بزرگترین علمـاء و شخصیـّت هاى علمى ــ که داراى صلاحیّت علمى و بحث و گفتگو باشند ــ را صادر کرد; و مجلس مناظره خود را با آن چهل نفر به راه انداخت و با پیروزى هرچه بیشتر و جالب تر وى بر آن چهل نفر ، به پایان رسید.
توضیحاً شرح  این قضیّه و جریان مناظره مأمون با چهل نفر از علماى سنى را براى اولین بار دو نفر از شخصیّت هاى معروف و سرشناس اسلامى مفصلا نوشته اند; و از آن پس نیز دیگران هم از آنها نقل کرده اند.
اوّل: ادیب و تاریخ نگار سنّى ، أحمد بن محمد بن عبدربّه ، از اهل قرطبه اندلس (اسپانیاى کنونى) و در گذشته (328 هـ) مى باشد.
نامبرده را کتابى است بنام «عقد الفرید» که مکرراً در مصر و دیگر کشورهاى اسلامى مثل ترکیه و لبنان چاپ و منتشر گردیده; و اضافه برینکه کتاب «عقد الفرید» بطور فراوان ، گویاى حالت تعصب آمیز مؤلف بر علیه شیعه مى باشد ، کافى است بدانیم طبق نوشته علامه خیرالدین زرکلى ، رجال نویس مشهور سوریه ، در کتاب «الأعلام . . . ــ ج1 ص207  چاپ پنجم ــ » ، ابن عبدربّه داراى ارجوزه تاریخى است که ضمن مطرح کردن اسامى خلفا ، از معاویه به عنوان خلیفه چهـارم نام برده ، و نام على و مقـام خلافت حضرتش را فداى تعصّب نموده و به دست فراموشى سپرده; ولیس اوّل قارورة کُسرت فى الاسلام.
و ما را درین زمینه حرفى نیست جز اینکه بگوئیم خداوند او را با معاویه محشور فرماید که منطقى ترین و جالب ترین بحث خلافت را که در افضلیّت و تقدّم همه جانبه على خلاصه مى شود ، از زبان مأمون الرشید با ویژگى هائى که داشته است ، مى نویسد; امّا نه تنها گرایش به مقام خلافت بلافصل امیرالمؤمنین على(ع) نجسته ، که در مرتبه چهارم هم بر خلاف عموم اهل تسنن ، معاویه را بجاى على مطرح ، و إعمال تعصب مى کند. و راستى چه بهتر که نام على در ردیف خلفاى آنچنانى ذکر نشده ، و حضرتش ــ با انواع فضائل و مزایا و حق تقّدم همه جانبه اى که دارا بود ــ در جاى خود محفوظ بوده و هست.
امّا قضیّه مناظره مأمون الرشید با چهل نفر از علماى سنى را در کتاب فوق ایراد نموده ، مراجعه شود(3)
دوّم: بزرگ ناقل حدیث و حدیث شناس شیعى ، مرحوم أبوجعفر محمّد بن على بن حسین بن بابویه قمى معروف به شیخ صدوق ، در گذشته (381 هـ) ، و مدفون در شهر رى مى باشد.
نامبرده را کتابى است بنام «عیون أخبار الرضا» در شرح حال امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام.
به نوشته علامه تهرانى ، این کتاب مشتمل بر 139 باب است که 73 باب آن در سال 1317 هـ بچاپ رسیده و بعداً هم بطور مکرّر در ایران چاپ و انتشار یافته و عدّه اى از علماى أعلام ــ از جمله علامه محقّق عالیقدر ملاّ محمّد تقى نجفى صاحب حاشیه بر معالم ــ هر یک  آن را ترجمه نموده ، و محدّث جزائرى هم شرحى بر آن نوشته است(4)
و امّا داستان بحث مأمون الرشید با چهل نفر از علماى سنّى را در کتاب نامبرده بطور مفصّل ذکر نموده(5)
همچنانکه مرحوم علامه مجلسى آن داستان را عیناً به نقل از «عیون أخبار الرضا» آورده است(6)
و سیّد بن طاووس بخشى از آن را از ابن عبدربّه نقل نموده(7)
و علامه محقّق امینى هم بخش هائى از آن را به نقل از «عقد الفرید» ذکر کرده است(8)
و مرحوم قاضى نورالله شوشترى هم در آغاز شرح حال مأمون الرشید بدان اشاره نموده(9)
توضیحاً نظر به اندکى اختلاف که در متن هاى مناظره در دو کتاب فوق الذکر بنظر مى رسد(10)بطور خلاصه از یکسو متن مندرج در «عیون أخبار الرضا» نسبت به متن مندرج در «عقد الفرید» قدرى طولانى تر و داراى محتوائى بیشتر و گویاتر بود.
و از سوى دیگر هدف اصلى از ترجمه و نشر فارسى این مناظره براى نخستین بار ارائه گوشه اى از واقعیّات اسلامى و حقایق تاریخى بیانگر مقام خلافت بلافصل إمام أمیرالمؤمـنین على بن أبى طـالب(ع) است ، به برادران اهل تسنّن فارسى زبان.
و در مرحله سوّم ، ابن عبدربّه همچنانکه اشاره شد ، خود سنّى مذهب و طبعاً آثار بجا مانده تاریخى و نقلیّاتش در نظر آن فرقه از اعتبار بیشتر و از سندیّت محکم ترى برخوردار است.
ما متن مندرج در کتاب او «عقد الفرید» را انتخاب و به ترجمه ساده و بدون شاخ و برگ آن پرداختیم ، تا شاید افراد فرقه نامبرده ، بویژه طبقه جوان و تحصیل کرده آن که کمتر دچار آلودگى هاى ذهنى و به دور از تعصّبات قومى و نژادى اند ، با دقّت و طیب خاطر آن را بخوانند; و از آن پس تکلیف بین خود و خدا را ــ در جهت گرایش هاى عقیدتى ــ بهتر تشخیص دهند; و دست آخر به قول شاعر:
من آنچه شرط بلاغ است با تو مى گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
و السّلام على من اتّبع الهدى
م ـ فقیه ایمانى

________________________________________________
1ــ «تاریخ الخلفاء» ص 284 ـ 285 ، چ دارالفکر .
2 ــ «معجم صغیر» طبرانى ، ص 66 ، شماره 132 ;
 «کشف الاستار» هیثمى ،2/286 ، شماره هاى 1720 ـ 1722 ، باب تأیید اسلام به مردم فاجر ; «مجمع الزوائد» هیثمى ، 5/302 ، باب تأیید اسلام از ناحیه اشرار .
3 ــ «عقد الفرید» ج 5 ص 92 ـ 101 ، و در چاپ دیگر ج3 ص42 .
4 ــ «الذریعه» ج4 ص120 ـ 121 و ج 15 ص 375 .
5 ــ «عیون أخبار الرضا» ج2 ص 185 ـ 200 .
6 ــ «بحار الأنوار» ج49 ص 189 ـ 208 .
7 ــ «طرائف» ص 30 .
8 ــ «الغدیر» 1/210 ـ 212 و 3/107 ـ 108 و 3/236 ـ 237 .
9 ــ «مجالس المؤمنین» ج2 ص270 .
10 ــ از جمله موارد اختلاف این است که در متن شیخ صدوق ، غیر از إسحاق ، دیگر حاضرین در مجلس هم با مأمون به گفتگو و سؤال و جواب پرداختند; امّا در متن ابن عبدربّه تنها نام إسحاق مطرح شده که عهده دار رد ایرادهاى مربوطه ، و طرف خطاب مأمون قلمداد گردیده .

سرنوشت مأمون و علماى طرف مناظره و ابن عبد ربّه


اکنون با توجه به ترجمه این مناظره که به نظر خوانندگان ارجمند رسید ، مى گوئیم :تنها بر اساس همین مناظره که بطور واضح مثبت و بیانگر بیراهه روى اهل تسنن است (از روى قصور یا تقصیر) در شناخت خلفاى راستین و امامان بر حق وشایسته بعد از پیغمبر(ص) ، شکى نیست که:
مثل مأمون الرشید عباسى (با طرح و شالوده ریزى یک چنین بحث و مناظره جالب و منطقى ــ که در افضلیّت و حق تقدم همه جانبه على(ع) خلاصه شده و در عین حال راه گشاى شناخت امامان و خلفاى واجد شرایط امامت وخلافت بعد از على(ع) است ، که چه افرادى بر مبناى چه ضوابطى مى توانند متصدى مقام امامت و خلافت شوند ــ ).
و همانند علماى حاضر در مجلس مأمون بر حسب متن شیخ صدوق (که خود عهده دار طرف مناظره بودند ـ یا دست کم طبق متن ابن عبد ربه شاهد وشنواى حرفهاى مأمون و إسحاق بودند و حقانیت على در امر خلافت بعد ازپیغمبر بر آنها ثابت و مسلّم شد).
و درمرحله بعد ، ابن عبد ربه (که قبل از همه علماى سنى و شیعه به ثبت و ضبط این مناظره مدلّل و منطقى پرداخته و در درازاى حدود یازده قرن یک چنین اثر ارزنده اى را بیادگار گذارده).
و در مرحله چهارم دیگرافرادى از قبیل نامبردگان (که کتابهاى فراوان علمى و حدیثى وتاریخى پیرامون فضائل على و مظلومیّت آن بزرگ مظلوم تاریخ نوشتند و در عین حال خود از پیروى على و گرایش به تشیع او سرباز زدند و شانه خالى کردند).
همه و همه در روز قیامت ودر صحنه حسابرسى ـ قبل از همه قاصرین و مقصرین وبیش از همه بیراهه روان ـ دست به گریبان مجـازات و کیفر حق کـشى خلفاى بر حق بعد از پیغمبر و امامان معصوم و واجد شرایط خواهند بود.
ناگفته پیداست که این سرنوشت شوم و غیر قابل انکار نامبردگان ، بدلیل گفتن و شنیدن ونوشتن و آگاهى بر حقایقى است که خود عملا آنها رابدست فراموشى و بى تفاوتى و غرض ورزى و تعصب سپرده و ترتیب اثر عقیدتى و عملى بدانها ندادند.
و مزید بر علّت ، دیگران هم فریب آنها را خوردند و به بیراهه روى مبتلا و بدان ادامه داده و مى دهند.
اکنون بنگرید قرآن مجید در این زمینه چه مى گوید.
قرآن مجید فرماید:
(یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهَهُمْ فِى النَّارِ یَقُولُونَ یَـلَیْتَنَآ أَطَعْنَا اللهَ وَ أَطَعْنَا الرَسوُلاَْ وَ قَالُوا رَبَّنَآ إِنَّآ أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ کُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلا َْ رَبَّنَا ءَاتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا)(31)
«در آنروز که صورتهاى آنها در آتش دوزخ دگرگون مى شود(از کار خود پشیمان خواهند شد) و گویند:اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم. و مى گویند: پروردگارا ما از رؤسا و بزرگان خود اطاعت نمودیم پس ما را گمراه ساختند; پروردگارا آنها را از عذاب دو چندان ده و آنها را لعنت فرما ، لعنتى بزرگ.»
البته همچنانکه از آیه قبل استفاده مى شود ظاهراین آیات گویاى سرنوشت کفار است ولى افراد و گروههاى بظاهر مسلمان هم طبق مضمون آیه اول و دوم (بر اثر سرپیچى از دستورات خدا و پیامبرش و پیروى بیجا از رؤسا و رهبران دروغین خود)مشمول کلام الهى واقع خواهند شد.
والسّلام عَلى مَن اتَّبع الهُدى
م ـ فقیه ایمانى



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۸
علی نوربخش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی